English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6454 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
water front U جبهه رطوبتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shock front U جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
weatherbeater <adj.> U عایق رطوبتی، آب بند
moisture equivalent U ضریب تعادل رطوبتی
quarry sap U مقدار رطوبتی که یک قطعه سنگ تا استخراج شدن ازمعدن دارد
frontages U ملوان جبهه جبهه
frontage U ملوان جبهه جبهه
rear echelon U قسمت عقب جبهه عقب جبهه
dry rot U پوسیدگی [خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
deploys U جبهه
facades U جبهه
sinciput U جبهه
front view U جبهه
deploy U جبهه
facade U جبهه
fanades U جبهه
deploying U جبهه
vaward U جبهه
flanking U جبهه
flanked U جبهه
fronting U جبهه
face U جبهه
front U جبهه
faces U جبهه
flank U جبهه
battle line U خط جبهه ناوها
liners U سرباز خط جبهه
liner U سرباز خط جبهه
tympanum U جبهه کلیسا
out of line U خارج از خط جبهه
tympan U جبهه کلیسا
superficies U نما جبهه
front lines U خط مقدم جبهه
fronting U جبهه هوا
popular front U جبهه ملی
line replacement U تعویض خط جبهه
tympanon U جبهه کلیسا
warmfront U جبهه گرم
split U از جبهه دورافتادن
lines U جبهه جنگ
line U جبهه جنگ
penetration U نفوذ در جبهه
wave front U جبهه موج
frontages U عرض جبهه
frontage U عرض جبهه
front U جبهه هوا
popular front U جبهه خلق ملی
wave front U جبهه امواج رادیویی
pockets U پیش رفتگی خط جبهه
front lines U خطوط جلو جبهه
frontogenesis U ایجاد جبهه واحد
front U منادی جبهه جنگ
linesman U سربازخط جبهه خط بان
in other sectors U در قسمتهای دیگر جبهه
lateral control U کنترل در عرض جبهه
warm front U جبهه هوای گرم
cold fronts U جبهه هوای سرد
warm fronts U جبهه هوای گرم
cold front U جبهه هوای سرد
fronting U منادی جبهه جنگ
pocket U پیش رفتگی خط جبهه
linesmen U سربازخط جبهه خط بان
strongside U مربوط به جبهه قوی زمین
limited objective U هدف نزدیک به جبهه دشمن
split end U گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
prevent defence U جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
orthograph U تصویر جبهه ساختمان با خط ها و گوشههای راست
lateral U افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
split t U نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
extended defense U پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
frontolysis U زدودن یا معدوم ساختن جبهه هوایی
stationary front U جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
rimrock U صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
d , top concept U تدابیر مخصوص رساندن اماداز کارخانه یا سکو تا خط جبهه
guerillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
strong side U سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
military testament U وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
front de liberation national U جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
mach stem U جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
penetration U نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
d , top concept U تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
pressure front U جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com